تبیان، دستیار زندگی

جشن های 2500 ساله

بلندپروازی‌های یک سقوط

سیاوش آذری خبرنگار خبرگزاری پارس: شاهنشاها ملت ایران اشتیاق فراوانی داشتند که از نزدیک در جشن‌های شاهنشاهی خودشان شرکت کنند؛ ولی امکانات محدود، این موقعیت را به صورت تماشای جشن از تلویزیون و شنیدن از رادیو و انعکاس در مطبوعات نصیب آن‌ها کرد. آیا شاهنشاه برای این دسته از مردم خود در این مورد خاص پیام ویژه‌ای دارند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
جشن های دوهزار و پانصدد ساله
درآمد کلان نفتی ایران باعث شده بود تا محمدرضا پهلوی دست به بلندپروازی‌های متعددی بزند که ارائه وام‌های کلان به بسیاری از کشورهای جهان برای تعریف نقش ایران به عنوان یک کشور ثروتمند و تاثیرگذار، بخشی از این بلندپروازی بود. بخش دیگری از این بلندپروازی، برگزاری جشن‌های دوهزار پانصد ساله برای ارائه چهره‌ای تازه از خاندان پهلوی به عنوان یک خاندان پادشاهی باشکوه است و دعوت سران هفتاد کشور برای حضور در این جشن‌ها نیز در تلاش برای نمایش این چهره به سایر ملل بود.

همین رویکرد باعث شده بود سران برخی کشورها از جمله چندین پادشاه و ملکه ترجیح دهند در این جشن حضور نیابند و در رقابت نمایش شکوه یک خاندان سلطنتی، مهمان نباشند. ملکه بریتانیا شاخص‌ترین چهره‌ای بود که با همین انگیزه حاضر نشد به ایران بیاید و در این جشن شرکت کند و تماشاچی نمایش پهلوی‌ها باشد

هزینه‌های جشن بنا به روایت‌های مختلف، از یکصد تا سیصد میلیون تومان برآورد شد که با توجه به قیمت نفت در آن دوران، معادل حدود ده درصد کل اعتبارات ارزی کشور به حساب می‌آمد اما در مستند بی بی سی که بسیاری از مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران نیز سخن می‌گویند، ابوالحسن بنی صدر هزینه برگزاری این جشن را 650 میلیون دلار تخمین می‌زند. در این مستند به اتفاقات تکان‌دهنده‌ای که در جریان این جشن اشاره می‌کند که نشان می‌دهد این جشن تا چه میزان صرفاً کارکرد تبلیغی زودگذر داشته است.
همه این بلندپروازی‌های پرهزینه در شرایطی رخ می‌داد که اکثر مردم ایران، زندگی چندان مناسبی را سپری نمی‌کردند و طبیعتاً از چنین ولخرجی‌هایی راضی نبودند. نوع برخورد وسیع با مخالفان رژیم پهلوی همزمان با برگزاری جشن‌ها، باعث شد تا به صورت موقت این اعتراضات مشهود نباشد اما بیست مهرماه 1350 تا بیست و دوم بهمن 1357، فاصله زیادی نبود.
مصاحبه با شاه

شاه: هزینه جشن‌های ۲۵۰۰ ساله بیشتر از دو مهمانی نبود

برگرفته از روزنامه «اطلاعات» - ۲۷ مهر ۱۳۵۰
شاهنشاه آریامهر عصر دیروز در کاخ سعدآباد نمایندگان مطبوعات ایران و همچنین نمایندگان رادیو تلویزیون‌ها، مطبوعات و خبرگزاری‌های خارجی را که برای گزارش جریان جشن دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی به ایران آمده‌اند، به حضور پذیرفتند و به سوالات آنان پاسخ گفتند.
آقای مازندی خبرنگار یونایتدپرس در ایران: اعلیحضرتا در مطبوعات خارج بحث خیلی زیادی درباره مخارج جشن شاهنشاهی شده است، مطبوعات نوشته‌اند ملتی که ۳ هزار میلیون دلار بدهکار است چرا باید این خرج‌ها را بکند. ممکن است اعلیحضرت همایونی نظر خودشان را بفرمایند.
این بحثی که راجع به خرج‌ها کرده‌اند، می‌خواهیم ببینیم که اساسش بر چه مبنایی است؟ اگر منظور از خرج‌ها ساختمان است، هتل است یا جاده است یا سیستم‌های مخابراتی است که این در برنامه پنج‌ ساله چهارم ایران پیش‌بینی شده بود و به هر صورت ایران در برنامه پنج ساله چهارمش از تمام هدف‌هایی که در اول برنامه تعیین کرده بود بسیار پا فراتر نهاده است. برنامه پنج ساله ما یک رشد ۹٫۴ درصد پیش‌بینی کرده بود در صورتی که تا به حال رشد ما به قیمت‌های ثابت از ۱۰٫۵ درصد هم بیشتر است یعنی نزدیک به ۱۱ درصد و شاید امسال با وجود به اصطلاح مخارجی که می‌گویید شده است، از هر سال رشد ما بیشتر است. شاید دستور بدهیم که حتی جزئیات مخارجی که می‌گویید، منتشر بشود.
البته می‌دانیم که تمام مخارج آن را افراد ایرانی (بیشترشان صاحب صنایع و تجارت) تامین کردند و اسامی‌شان و مبالغی هم که هر کسی تعهد کرده معلوم است و منتشر شده. شاید تنها خرجی که می‌شود گفت جنبه سرمایه‌گذاری نداشته یا برای توریسم یا برای زیربنای ایران نبوده چند تا مهمانی بوده است که به افتخار میهمانان ایران داده شد. اگر ما می‌خواستیم این میهمان‌های عالی‌قدر را هر کدام در علی‌حده به این مملکت دعوت کنیم به تناسب تعداد میهمانان مخارج تقریبا به همان تناسب اضافه می‌شد. این است که نمی‌دانم کدام فکری از اول این مطلب را در دهان‌ها انداخت و یک عده‌ای هم کورکورانه موضوع را دنبال کردند ولی به فرضی که مطلب صحیح بود و مملکت ایران که می‌گویید ۳ میلیارد دلار مقروض است چرا این خرج را کرده. ممالکی را می‌شناسم (چه فرق می‌کند انسان چه به خارج مقروض باشد چه به داخل، به خصوص اگر پولش ارزش بین‌المللی داشته باشد و قابل تبدیل به پول‌های دیگر باشد) که چند صد میلیارد دلار مقروض هستند و ضمنا مخارج تبلیغاتی شرکت‌های داخلی آن‌ها در سال از چندین میلیارد دلار تجاوز می‌کند، نه جنبه تاریخ است، نه جنبه غرور ملی است، نه هیچ چیز، فقط برای حرفی که خودشان اسمش را «پابلیک ریلیشن» می‌گذارند میلیاردها دلار خرج می‌کنند. آن وقت ایران به حداقل و به قیمت چند میهمانی این معروفیت جهانی را پیدا کرده است؛ پس جواب: بدون اینکه ما بخواهیم به این سوال البته قدری خیرخواهانه (نه از طرف شما مقصودم از طرف کسانی که این سوال را می‌کنند) جواب تند و بی‌اعتنائی بدهیم این توضیحات را به شما بدهم.
خبرنگار استار: گفته شده است که همزمان با مراسم جشن دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران، دولت ایران قصد دارد ۵۰۰۰ زندانی سیاسی را عفو کند. آیا این لایحه تصویب شده است و در این صورت آیا دولت اکنون بیشتر احساس امنیت می‌کند؟
اصولا این موضوع صحیح نیست؛ اولا موضوع عفو زندانیان سیاسی مطرح نبوده چون اصولا ما این اندازه زندانی سیاسی نداریم. موضوع عفو زندانیان عادی بوده مثلا عده‌ای که بدهکار بوده‌اند و نتوانسته‌اند بدهی خود را بپردازند، ما این‌ها را آزاد می‌کنیم.
پس چند زندانی سیاسی مشمول عفو شده‌اند؟
اصولا پاسخ به این سوال دشوار است؛ ولی می‌توانم بگویم که تعداد زندانیان سیاسی ایران درست به اندازه تعداد خائنان این کشور است و درباره معنی کلمه خائن توضیح نمی‌دهیم؛ چون هر فرهنگی نشان می‌دهد که این کلمه به معنای کسی است که می‌خواهد کشورش به وسیله یک قدرت خارجی اداره شود.
[در پاسخ به پرسشی درباره تدابیر امنیتی به عمل آمده در روزهای جشن] ایران مجبور بود تدابیر لازم را برای حفظ سران دولت‌های خارجی به عمل آورد.
شاه و شیراز
خبرنگار آلمانی: اعلیحضرتا رژه‌ای که در تخت‌جمشید برگزار شد بسیار عالی و باشکوه بود و هرگز فراموش نخواهد شد؛ ولی به نظر می‌رسد که تدابیر امنیتی بسیار شدید بود. چرا مردم شیراز نتوانستند مراسم را تماشا کنند؟ و سوال دوم اینکه طبق اخباری که منتشر شده یکی از اتباع ایران یعنی وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در کپنهاک به علت اینکه نماینده مطبوعات دانمارک نتوانسته است به ایران بیاید خودکشی کرده است. آیا شاهنشاه در این مورد می‌توانند اظهاری بفرمایند؟
راجع به سوال اول پاسخ می‌دهم که شما خود می‌توانید به هر ترتیبی بخواهید خود پاسخ دهید، آنچه من می‌توانم بگویم این است که شما هرچه دلتان می‌خواهد می‌توانید در این باره مطلب بنویسید و اما درباره سوال دوم قضیه کاملا بر عکس این است؛ نماینده ما بر اثر انزجار از مطالبی که درباره کشور متبوع او نوشته بودند، اقدام به خودکشی کرده است؛ زیرا به عقیده وی بهتر است خودکشی کند تا اینکه توهین نابجایی را که به کشور وی شده است قبول کند.
خبرنگار کانادایی: اعلیحضرتا آیا می‌توانید بفرمایید که از برگزاری کلی جشن‌ها خشنود هستید یا خیر؟
چرا می‌پرسید؟ به طور کلی می‌توانم بگویم از تمام جزئیات راضی هستیم. شما باید از ملت من بپرسید که در این باره چه می‌اندیشند. من تصور می‌کنم که مردم کشور ما به آن افتخار می‌کنند و من باید این سوال را از شما بپرسم که نظر شما درباره این جشن‌ها چیست؟
سیاوش آذری خبرنگار خبرگزاری پارس: شاهنشاها ملت ایران اشتیاق فراوانی داشتند که از نزدیک در جشن‌های شاهنشاهی خودشان شرکت کنند؛ ولی امکانات محدود، این موقعیت را به صورت تماشای جشن از تلویزیون و شنیدن از رادیو و انعکاس در مطبوعات نصیب آن‌ها کرد. آیا شاهنشاه برای این دسته از مردم خود در این مورد خاص پیام ویژه‌ای دارند؟
پیام من این است که ای کاش تمام این مراسم را می‌شد تا دورترین مناطق این مملکت ما می‌بردیم و نشان می‌دادیم. تا جایی که رادیو و تلویزیون امکان داشت، این مراسم به اطلاع یا به دید مردم ایران رسید. یک وضع مخصوصی در ایران هست و آن ارتباط قلبی و روحی است که بین تمام افراد ایران موجود می‌باشد؛ یعنی من حتی این‌طور فکر می‌کنم که احیانا آن چوپان بلوچی و آن کسی که در تهران پای تلویزیون رنگی نشسته بود و مراسم را می‌دید یک ارتباط قلبی هست که این بدون دیدن این مراسم شاید تقریبا همان احساسات در او تولید شده باشد و در عین حال باید از تمام افرادی که در این جشن‌ها زحمت کشیدند، آن‌هایی که اسمشان هست و همه می‌شناسند، مقامی دارند، منزلتی دارند یا در این جشن‌ها مسئولیت‌هایی داشته‌اند که یا به اسمشان آشنا هستید و یا اینکه خودشان در صفوف اول بودند البته از آن‌ها کمال امتنان و رضایت هست و حقیقتا زحمت کشیده‌اند و تشکیلات و ترتیبات را آن‌ها دادند؛ ولی باید به فکر آن‌ کوچکترین افرادی که در این جشن با تمام روح و دل خودشان شرکت کردند هم باشیم و از آن‌ها هم تشکر می‌کنیم که اطلاع دارم در خیلی از ساختمان‌ها در خیلی از بناها شب وقت و بی‌وقت بدون اینکه اجباری باشد، بدون اینکه حتی شاید مزدی بگیرد، اضافه بر کار روزانه‌اش ماند و شاید آن شب را نخوابید و به صبح رسید برای اینکه کارش به موقع تمام شود، حقیقتا از آن‌ها خیلی مشکل است که انسان قدردانی و تشکر کند؛ برای اینکه تمام قیافه‌های ناشناسی هستند که ما هیچ‌وقت این‌ها را نخواهیم شناخت، مثل قیافه‌های ناشناسی که در ۲۸ مرداد ۳۲ شرکت کردند و خودشان را به کشتن دادند و ما هیچ وقت نفهمیدیم این‌ها کی هستند.

منابع: تاریخ ایرانی،تابناک