تبیان، دستیار زندگی
در قسمت اول از مطلب مراکز فساد در عصر پهلوی به اشاره ای گذرا به جریان فساد در این دوره شد و به جایگاه کاخ جوانان در این موضوع پرداخته شد و در این مطلب این مورد در ۵ مرکز دیگر پی گیری می‌شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مراکز فساد در عصر پهلوی

از دربار شاه تا کاباره عصر پهلوی

(قسمت دوم)


در قسمت اول از مطلب مراکز فساد در عصر پهلوی به اشاره‌ای گذرا به جریان فساد در این دوره شد و به جایگاه کاخ جوانان در این موضوع پرداخته شد و در این مطلب این مورد در 5 مرکز دیگر پی گیری می‌شود.


2- دربار شاه

شاه-محمدرضا شاه

فساد دربار  تنها در چهاردیواری کاخهای پهلوی نماند، بلکه در تمام ارکان رژیم ریشه زد. نهادهای رژیم هر چه به دربار نزدیکتر بودند، بیشتر به مظهر فساد تبدیل می‌شدند و کم کم از درون می‌پوسیدند و ناگهان فرو می‌ریختند.

شاه در فساد جنسی بی‌مبالاتی را به اوج رسانده بود. دربار او دائم محل رفت و آمد فواحش خارجی و معشوقه‌های داخلی بود. او از دوران جوانی تا اندکی پیش از مرگ دست از زن‌بارگی برنداشت. حتی لحظاتی که ملت ایران برای سرنگونی او در سرتاسر کشور بسیج شده بودند و در خیابانها صدای رگبار و مرگ بر شاه در هم پیچیده بود او در بارگاه خویش بی‌اعتنا به واقعیت های بیرونی به عشقبازی مشغول بود. شاید رفتار جنون‌آمیز جنسی محمدرضا بی‌تأثیر از مادرش نبود؛ زیرا مادرش به او سفارش می‌کرد: «از قدیم و ندیم گفته‌اند به هرچمن که رسیدی گلی بچین و برو»[یک]» شاه و دلال محبت او، علم در رابطه با اخلاق جنسی به این اعتقاد رسیده بودند که مردان بزرگ احتیاج به یک سرگرمی دارند و مسئله جنسی بهترین سرگرمی است. به گزارش علم یک روز شاه و علم «درباره‌ی دوستان مؤنث، گپ » می‌زدند. شاه از پیر شدن معشوقه‌ها صحبت می‌کرد و افزود «با وجود همه‌ی اینها اگر این سرگرمی‌ها را هم نداشتیم به کلی داغان می‌شدیم.» علم نیز که در فساد جنسی دست کمی از شاه نداشت، در تأیید شاه گفت: «همه‌ی مردانی که مسئولیتهای خطیر به عهده دارند، نیاز به نوعی سرگرمی دارند و به عقیده من مصاحبت جنس لطیف تنها چاره‌ی کارساز است».[2] مسئله مهمی که بر فساد جنسی شاه دامن می‌زد، فساد اخلاقی خواهرانش اشرف و شمس بود. اشرف و شمس که از نقطه ضعف شاه آگاه بودند، «دختران زیبا را به او معرفی می‌کردند.» و «دختران جوان را به دام» می‌انداختند و برای محمدرضا به کاخ می‌آوردند.[3]

گرچه شخصیت‌های پیرامونی محمدرضا شاه، پدر، مادر، خواهران، وزیر دفاع دربار و دوستان او نقش بسزایی در زمینه‌سازی فساد جنسی شاه داشته‌اند؛ اما عامل اصلی، شخصیت خود شاه بود. برای روشن شدن عوامل و ابعاد موضوع، مروری بر فساد جنسی محمدرضا شاه بی‌مناسبت نیست.[4]

از دیگر مراکز فساد در عصر پهلوی سینما بود که البته مفاسد رژیم در سینما به حدی بود که بسیاری از نویسندگان، سینما را یکی از عوامل اصلی رواج ابتذال و فحشا در جامعه ی آن عصر دانسته و بر آن تاخته و آزادی اعطایی که سیاستگذاران به سینما داده اند

3- کاباره ها

واژه کاباره حرف تصغیر از camera کاباره یک واژهی لاتینی است و معنی آن می‌شود «اتاق کوچک». کافه هم ( camberette به فرانسوی Caf قهوه‌خانه) محلی است. عمومی که در آن نوشیدنی‌های الکلی و غیرالکلی و گاه غذاهای سبک عرضه می‌شود. مکانی عمومی و سرپوشیده است که در آن بر روی سکویی اجرای نمایش موزیک، آواز، تئاتر، رقص یا کمدی می‌شود و تماشاگران بر روی صندلی‌هایی در پیرامون سکو نشسته و به خوردن و آشامیدن می‌پردازند. صنعت کابارهداری در ایران عمر چندانی ندارد و کاباره در ایران تکاملی از بنگاه های شادمانی 35 تا 40 سال قبل می‌باشد.

از مراکز تجمع کاباره‌ها در تهران قدیم، خیابان لاله‌زار بود. کاباره‌های معروف تهران قدیم عبارت بودند از: کاباره مولن‌روژ و کاباره میامی و در شیراز کاباره کازابا معروفیت داشت. در زبان عوام به کاباره، گاه رقاص­خانه هم گفته می‌شد. پرویز راجی سفیر شاهنشاه در انگلیس داستان خلوت کردن شاه و خانم «مورین» در تالار پذیرایی سفارت ایران در انگلیس را آورده است. شاه دیوانه عیاشی بود، او نه مانند یک پادشاه با وقار، بلکه مانند یک لات هرزه به دوره‌گردی در خارج از کشور می‌پرداخت.[5]

سینما زمان شاه-لاله زار

4 – سینمای ایران آن زمان

از دیگر مراکز فساد در عصر پهلوی سینما بود که البته مفاسد رژیم در سینما به حدی بود که بسیاری از نویسندگان، سینما را یکی از عوامل اصلی رواج ابتذال و فحشا در جامعه ی آن عصر دانسته و بر آن تاخته و آزادی اعطایی که سیاستگذاران به سینما داده اند را نکوهش می‌نمودند: «این صحنههای افتضاح و رسوایی که با کمال آزادی وقاحت در پرده ی سینما نمایش می‌دهند و ستارههای ایرانی با بدن­های لخت و عریان در حال رقص و هم آغوش شدن با جنس مخالف در پرده ظاهر می‌شوند، جز رموز بی­عفتی و هرزهگی و بیبندوباری و شهوت پرستی و جنایت چیز دیگری را به تماشا کنندگان یاد نمی­دهد... مفاسدی چون شیوع مدها و آرایشهای تازه، رذایل اخلاقی، دلسردی زن و شوهر، اتلاف وقت، آلودگی روح و...»[6] روزنامه ی رستاخیز که در سالهای عصر پهلوی خود را داعیهدار بررسی سینمای ایران وانمود می‌کرد، تا حدی آشکار به مبحث ابتذال و رواج آنها بها می‌داد که باعث شگفتی بود. انعکاس نگرشهای نویستندگان در خصوص روشهای بازیگری در این روزنامه بدین صورت بود: «یکی از آن چیزهایی که دست و پای بازیگران ما را می‌بندد، چیزی است که در این اجتماع اسمش را(آبرو) گذاشته­اند. اگر یک بازیگر در صحنه به فکر آبرویش باشد، بازیگری است بیآبرو... عامل دیگری که دست و پای بازیگر ایرانی را می‌بندد، (نجابت) است».[7] فساد در سینمای ایران در طول این 50 سال دوران حکومت پهلوی به حدی بود که روحانیت از قدم گذاشتن در سینما احتراز می‌کرد روحانیت در راس همه ی آنها امام خمینی«ره» سینما را از عوامل اصلی ابتذال و فساد جوانان می‌دانستند و از آثاری که دین و ارزشهای دینی را در فضایی از عریانی و بیعفتی هتاکی می‌کند، مورد حمله قرار می‌دادند؛ شهید مرتضی مطهری حتی برای نقد فیلم «محلل» وارد سینما نشد و فقط صدای ضبط شده ی آن را که تهیه شده بود گوش کرد.[8]

فساد دربار 9 تنها در چهاردیواری کاخهای پهلوی نماند، بلکه در تمام ارکان رژیم ریشه زد. نهادهای رژیم هر چه به دربار نزدیکتر بودند، بیشتر به مظهر فساد تبدیل می‌شدند و کم کم از درون می‌پوسیدند و ناگهان فرو می‌ریختند.

5- سفارت خانه

نمایندگی های سیاسی ایران در خارج از کشور نیز به مراکز فحشاء و فساد تبدیل شده و سفارت ایران در آمریکا نقش مهمی در این مورد داشته و از این طریق حلال بسیاری از مسایل سیاسی بوده است.[9] علی شهبازی یکی از نیروهای گارد شاهنشاهی و سرتیم محافظ شاه، کسی که تا پایان عمر، در خارج از کشور، مغرب، پاناما، آمریکا و مصر او را ترک نکرد، در خاطرات خود، پرده از شبکه‌ای برمی‌دارد که برای فساد و زن‌بازگی شاه فعالیت می‌کردند. او معتقد است از وقتی که علم وزیر شد، در وزارت دربار «تشکیلاتی ویژه برای سرگرمی شاه درست کرده بود که اعضای آن سازمان عبارت بودند از؛ خود علم، افسانه رام، سیروس پرتوی، امیر متقی، ابوالفتح آتابای، کامبیز آتابای، هرمز قریب، سلیمانی، سرهنگ جهان‌بینی، عباس حاج‌فرجی، حسین حاج‌فرجی، ابوالفتح محوی، خانم آراسته و سرهنگ اویسی، تعدادی خارجی هم با آنها همکاری داشتند.

لاله زار

این تشکیلات یک بودجه سرسام‌آور داشت.» او در مورد وظیفه این تشکیلات می‌گوید: «کارشان این بود که خانم‌های شوهردار و دختران بخت برگشته و یا همسران و دختران کسانی را که می‌خواستند مقامی بگیرند، برای شاه بیاورند.»[10] مسئله زن‌بارگی شاه را در خارج از کشور نیز سرایت کرده بود. شهبازی محافظ شاه می‌نویسد، علم برای عیاشی شاه در خارج از کشور نیز تشکیلاتی درست کرده بود و «عده‌ای مأموریت داشتند که در خارج از کشور هنگام مسافرت برای او قبلاً همه چیز را آماده کنند؛ البته اکثراً در مسافرتها اردشیر زاهدی و حسین دانشور و سرهنگ جهان‌بینی و مصطفی نامدار سفیر شاه در اطریش عهده‌دار آوردن خانمهای متعددی بودند. ارتشبد فردوست که خود یکی از دلالان فساد محمدرضا بود، می‌گوید: در مسافرت شاه به نیویورک «من دو نفر را به محمدرضا معرفی کردم، یکی گریس کلی بود که در آن زمان آرتیست تئاتر بود و دو بار با او ملاقات [کرد] و محمدرضا به وی یک سری جواهر به ارزش حدود یک میلیون دلار داد. این زن بعداً همسر پرنس موناکو شد ... نفر دوم یک دختر آمریکایی 19 ساله بود که ملکه زیبایی جهان بود ... چند بار با محمدرضا ملاقات کرد و به او نیز یک سری جواهر داد که حدود یک میلیون دلار ارزش داشت.»[11] از همه فعال‌تر محمود خوانساری بود که دختران جوان دانشجوی ایرانی را می‌آورد.»[12] به گفته فریدون هویدا سفیر شاه در سازمان ملل، فساد دربار شاه ابعاد خطرناکی داشت؛ «ولی گرفتاری اصلی در این قضیه فقط مسئله رشوه‌خواری یا دریافت حق کمیسیون توسط خانواده سلطنت نبود؛ بلکه اقدامات آنها الگویی برای تقلید دیگران می‌شد و به صورت منبعی درآمده بود که جامعه را در هر سطحی به آلودگی می‌کشاند»[13] به همین جهت از سال 1350 تا سال 1357 تنها در بازرسی [شاهنشاهی] 3750 پرونده سوء استفاده کلان تشکیل شد که عموماً به دادگستری ارجاع گردید»؛ ولی «پرونده‌ها طبق دستور شفاهی وزیر دادگستری بایگانی می‌شد و محمدرضا نیز اهمیتی به این امر نمی‌داد.»[14]

پی نوشت:

[1]. پهلوی، تاج‌الملوک؛ خاطرات ملکه پهلوی، انتشارات به‌آفرین، تهران 1380، ص 36 .

[2] . علم، امیراسدالله؛ گفت و گوهای من با شاه، خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، طرح نو، تهران 1371، ج2، ص 683 .

[3] . دیبا، فریده؛ دخترم فرح، ترجمه‌ی الهه رئیس‌فیروز، به‌آفرین، تهران، ص 338.

[4]. فردوست، حسین؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ج 1، اطلاعات، 1370 تهران ، ص 194 .

[5]. همان، ص 205و 200 .

[6] . اراکی، امیر؛ سینما و مطبوعات(تجربه‌ها و بررسی‌ها)، قم، انتشارات جواد، بی تا ، ص 5 .

[7]. رستاخیز( 1356/11/12) .

[8]. سن‌های شماره ی 37 -44 .

[9]. روزنامه اطلاعات مورخه 7 و 8 اسفند 1357، نمونه ای از رشوه دادنها و باجهای هنگفت مأمورین سفارت ایران به آمریکاییان و فحشا موجود در سفارتخانه‌ها را به نقل از نیویورک تایمز ترجمه کرده است که عمق فحشا و فساد و نقش آن را در حل مسایل سیاسی نشان می‌دهد .رجوع شود به: مدنی، پیشین، ص 139-138.

[10]. دیبا، همان، ص 98.

[11]. فردوست، حسین؛ پیشین، ص 206.

[12]. شوکراس، ویلیام؛ آخرین سفرشاه(سرنوشت یک متحدامریکا)، ترجمه ی هوشنگ عبدالرضا مهدوی، تهران، البرز، 1371 ، ص 444.

[13]. فردوست ، حسین؛ از ظهور تا سقوط پهلوی، خاطرات ارتشبدسابق حسین فردوست، تهران، اطلاعات، 1370،

ج 1 ، ص 226 .

[14]. همان، ص 194-195.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منبع : پژوهشکده باقرالعلوم(طلعت ده پهلوانی)