روابط مسعود رجوی و صدام
همپیمان دیکتاتور
دی ماه سال 1361 (کمتر از چهار سال از وقوع انقلاب اسلامی ایران) مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق با طارق عزیز معاون نخستوزیر عراق دیدار کرد و اعلام کرد که مقر سازمانش را به عراق منتقل می کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1396/10/25 ساعت 13:03
حضور رجوی در عراق را نباید یك «سفر» یا حضور در كنار «صدام» تلقی كرد. بلكه رجوی در این مسافرت خود و تمام نیرو، توان، امكان، قدرت و آگاهی را در اختیار حزب بعث قرار داد. در تمام جنایات، آدمكشییها، خیانتهای صدام نسبت به ایران، شیعیان عراق و اكراد ...رجوی شریك است. حتی باید وی را در این حركت مقصرتر از صدام دانست. چون او از درون ایران اطلاعات وسیع داشت و امكان جمعآوری برایش وجود داشت. همواره استعمار و اجنبی برای تجاوز به ایران از «نفوذی»ها و «جواسیس» خود استفاده میكنند. و ورود منافقین به ایران برای جمعآوری اطلاعات. ارتباط از ایران با بغداد، تخلیه تلفنی توسط تشكیلات ... دادن «گرا»ها و گزارش «قدرت» و تواناییهای ایران به عراق تا «ترور» به دستور استخبارات ... همه و همه در مسیر اهداف رجوی بود.
بدون تردید انتشار اسناد استخبارات عراق ـ ارتباطات رجوی با ردههای بالای عراق و سازمانهای نظامی اطلاعاتی عراق میتواند گامی روشنگر و مهم باشد. طبق اخبار رسیده ـ افزون بر سیصد ساعت فیلم جلسات رجوی با صدام و سران نظامی اطلاعات سیاسی عراق است! و شاید افزون بر آن، دهها هزار سند مكتوب وجود داشته باشد. باتوجه به آن مجموعهها میتوان بخشی از خیانتها، جنایات و جاسوسیهای رجوی را تدوین و تعیین نمود.(1)
سی خرداد ۱۳۶۰ نقطه پایانی بر تقابل مسالمت آمیز سازمان مجاهدین خلق با ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران بود و رهبری سازمان با به خیابان آوردن هواداران و کادرهای نظامی سعی کرد تا مخالفت خود با جمهوری اسلامی ایران را در قالبی جدید و وسیع به عرصه عمومی جامعه بکشاند. چند روز بعد اما در تیرماه سال ۱۳۶۰ پس از آنکه امام خمینی در پی رای عدم کفایت مجلس اول شورای اسلامی، فرمان عزل بنیصدر را امضا کرد مسعود رجوی به همراه ابوالحسن بنی صدر با یک پرواز از تهران به پاریس رفت و درگیری نظامی بین مجاهدین و جمهوری اسلامی صورتی رسمی و علنی به خود گرفت. این پرواز از پایگاه یکم شکاری تهران به هدایت خلبان بهزاد معزّی، خلبان اختصاصی محمّدرضا پهلوی صورت گرفت.
اسناد زیادی از خیانتهای سازمان مجاهدین خلق و رهبران آن وجود دارد ولی شاید هیچ سندی مانند عکسهای دیدار مسعود رجوی با صدام حسین و مسئولان عراقی، بیانگر خیانت بزرگ این سازمان و مسئولانش به ایران نباشد. در زمانی که ایران و ایرانیان با تمام وجود مقابل حمله همه جانبه صدام ایستاده بودند مسعود رجوی با صدام حسین دیدار کرد و خود را هم پیمان این دیکتاتور عراقی نامید.(2)
این مطالب، از متن مشروح مذاكرات رجوی با سپهبد صابر الدوری رئیس وقت سازمان مخابرات عراق پس از انتفاضة سال 1991 عراق است:
قرار ملاقات هر هفته را الان بگذریم حداقل آینده را تضمین بكنیم، اگر با شما در این جا ملاقات نكنیم، من كار دیگری ندارم.
صابر ضمن رساندن سلام صدام به رجوی گفت: از اطلاعات ذیقیمت و ارزشمندی كه برای سرویس ارسال داشتید. تشكر میكنم.
رجوی در پاسخ میگوید:
چیزی جز وظیفة خودمان انجام ندادهایم و نیاز نبود كه رئیس جمهور نامة تشكرآمیز به من بدهد. شما بهتر میدانید كه چه ماجراهایی بوده و در چه نقطه دقیقاً ما دستمان را در دست هم گذاشتیم. منظورم سالی است كه رژیم [امام] خمینی، آن سال را سال سرنوشت تعیین كرد. سرنوشت ما واحد است.
خونهای ما در هم آمیخته است. میدانید كه اینها تعارف نیست. من توی دل خودم احساس میكنم كاش مشكلات سیاسی نداشتم آن مشكلات سیاسی كه رئیس جمهور آن را كاملاً درك میكند. آن مشكلاتی كه مربوط به مرگ و زندگی ماست.
و كاش كمبودهای سیاسی نداشتیم و كاش كمبودهای نظامی نداشتیم تا میتوانستیم وظیفهمان را در آنجا بهتر از این انجام میدادیم فكر میكنم روابط بین ما و شما، بین ما و عراق چه دولت و چه حزب بعث و در رأس آن و سمبل آن آقای رئیس جمهور و از طریق دیگر مقاومت ایران و مجاهدین خلق و ارتش آزادیبخش. فقط روابط صرف سیاسی نیست. اصلاً این طوری قابل تفسیر نیست، فكر میكنم كه یك برادری كامل است. به نظرم برادرم هم از هیچ چیز مضایقه نمیكند، هر چیزی كه علیه شماست، به طور طبیعی علیه ماست و بالعكس.
امنیت ما و ضرباتی كه میخوریم یك چیز است. هر دو میخوریم. كما این كه پیشرفتهایمان نیز یكی است. من به خوبی شرایط شما را درك میكنم.
متقابلاً قهرمانی رهبرتان و پایداری و صبرشان را درك میكنم. و این را میفهمم كه اگر غیر از حزب بعث و رئیس جمهور بود، امروز عراق روی نقشه نبود. جنگی كه شما كردید، هیچ كس نكرده، فشارهایی را كه روی شما هست، روی هیچ دولتی نیست. در مورد وضع خودمان فقط این جمله را میگویم:
من در ذهن خودم و همانطور در قلب خودم، نمیتوانم حساب مصالح و منافع خودمان را از شما جدا كنم.
پی نوشت:
1- رجوی در عراق، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- رجوی: من همپیمان شما هستم!، پایگاه تحلیلی خبری نامه
بدون تردید انتشار اسناد استخبارات عراق ـ ارتباطات رجوی با ردههای بالای عراق و سازمانهای نظامی اطلاعاتی عراق میتواند گامی روشنگر و مهم باشد. طبق اخبار رسیده ـ افزون بر سیصد ساعت فیلم جلسات رجوی با صدام و سران نظامی اطلاعات سیاسی عراق است! و شاید افزون بر آن، دهها هزار سند مكتوب وجود داشته باشد. باتوجه به آن مجموعهها میتوان بخشی از خیانتها، جنایات و جاسوسیهای رجوی را تدوین و تعیین نمود.(1)
سی خرداد ۱۳۶۰ نقطه پایانی بر تقابل مسالمت آمیز سازمان مجاهدین خلق با ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران بود و رهبری سازمان با به خیابان آوردن هواداران و کادرهای نظامی سعی کرد تا مخالفت خود با جمهوری اسلامی ایران را در قالبی جدید و وسیع به عرصه عمومی جامعه بکشاند. چند روز بعد اما در تیرماه سال ۱۳۶۰ پس از آنکه امام خمینی در پی رای عدم کفایت مجلس اول شورای اسلامی، فرمان عزل بنیصدر را امضا کرد مسعود رجوی به همراه ابوالحسن بنی صدر با یک پرواز از تهران به پاریس رفت و درگیری نظامی بین مجاهدین و جمهوری اسلامی صورتی رسمی و علنی به خود گرفت. این پرواز از پایگاه یکم شکاری تهران به هدایت خلبان بهزاد معزّی، خلبان اختصاصی محمّدرضا پهلوی صورت گرفت.
اسناد زیادی از خیانتهای سازمان مجاهدین خلق و رهبران آن وجود دارد ولی شاید هیچ سندی مانند عکسهای دیدار مسعود رجوی با صدام حسین و مسئولان عراقی، بیانگر خیانت بزرگ این سازمان و مسئولانش به ایران نباشد. در زمانی که ایران و ایرانیان با تمام وجود مقابل حمله همه جانبه صدام ایستاده بودند مسعود رجوی با صدام حسین دیدار کرد و خود را هم پیمان این دیکتاتور عراقی نامید.(2)
بخشهایی از كتاب متن مذكرات مسعود رجوی با مسئولین اطلاعاتی عراق
این مطالب، از متن مشروح مذاكرات رجوی با سپهبد صابر الدوری رئیس وقت سازمان مخابرات عراق پس از انتفاضة سال 1991 عراق است:قرار ملاقات هر هفته را الان بگذریم حداقل آینده را تضمین بكنیم، اگر با شما در این جا ملاقات نكنیم، من كار دیگری ندارم.
صابر ضمن رساندن سلام صدام به رجوی گفت: از اطلاعات ذیقیمت و ارزشمندی كه برای سرویس ارسال داشتید. تشكر میكنم.
رجوی در پاسخ میگوید:
در ابتدا میخواهم ضرورتاً روی یك مسئله تأكید كنم. از كلمات محبتآمیز رئیس جمهور و همچنین از خود شما تشكر میكنم و این بیشتر مرا خجلمند میكند.
چیزی جز وظیفة خودمان انجام ندادهایم و نیاز نبود كه رئیس جمهور نامة تشكرآمیز به من بدهد. شما بهتر میدانید كه چه ماجراهایی بوده و در چه نقطه دقیقاً ما دستمان را در دست هم گذاشتیم. منظورم سالی است كه رژیم [امام] خمینی، آن سال را سال سرنوشت تعیین كرد. سرنوشت ما واحد است.
خونهای ما در هم آمیخته است. میدانید كه اینها تعارف نیست. من توی دل خودم احساس میكنم كاش مشكلات سیاسی نداشتم آن مشكلات سیاسی كه رئیس جمهور آن را كاملاً درك میكند. آن مشكلاتی كه مربوط به مرگ و زندگی ماست.
و كاش كمبودهای سیاسی نداشتیم و كاش كمبودهای نظامی نداشتیم تا میتوانستیم وظیفهمان را در آنجا بهتر از این انجام میدادیم فكر میكنم روابط بین ما و شما، بین ما و عراق چه دولت و چه حزب بعث و در رأس آن و سمبل آن آقای رئیس جمهور و از طریق دیگر مقاومت ایران و مجاهدین خلق و ارتش آزادیبخش. فقط روابط صرف سیاسی نیست. اصلاً این طوری قابل تفسیر نیست، فكر میكنم كه یك برادری كامل است. به نظرم برادرم هم از هیچ چیز مضایقه نمیكند، هر چیزی كه علیه شماست، به طور طبیعی علیه ماست و بالعكس.
امنیت ما و ضرباتی كه میخوریم یك چیز است. هر دو میخوریم. كما این كه پیشرفتهایمان نیز یكی است. من به خوبی شرایط شما را درك میكنم.
متقابلاً قهرمانی رهبرتان و پایداری و صبرشان را درك میكنم. و این را میفهمم كه اگر غیر از حزب بعث و رئیس جمهور بود، امروز عراق روی نقشه نبود. جنگی كه شما كردید، هیچ كس نكرده، فشارهایی را كه روی شما هست، روی هیچ دولتی نیست. در مورد وضع خودمان فقط این جمله را میگویم:
من در ذهن خودم و همانطور در قلب خودم، نمیتوانم حساب مصالح و منافع خودمان را از شما جدا كنم.
پی نوشت:
1- رجوی در عراق، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- رجوی: من همپیمان شما هستم!، پایگاه تحلیلی خبری نامه