تبیان، دستیار زندگی

چرا سفارت تسخیر شد؟

نیروهای مسلمان پیرو خط امام به این حقیقت دست یافته بودند که سفر شاه به آمریکا و ورود برخی نیروهای اطلاعاتی آمریکا در لباس دیپلماتیک به ایران شدیداً شک‌برانگیز است. باتوجه به اینکه امکان کشف و قطع تماسهای سیا و وزارت امور خارجه آمریکا با رابطان ایرانیشان برای انقلابیون نبود و لذا بر اساس یک تصمیم‌گیری مناسب انقلابیون به این نتیجه رسیدند که بهترین کار «حذف بستر اجرایی کودتای احتمالی» است و این بستر اجرایی جایی نبود به‌جز سفارت آمریکا.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
سفارت آمریکا
نگاه تک بُعدی به حوادث تاریخی غالباً نمی‌تواند ریشه‌های ماجرا را به صورت دقیق و همه‌جانبه بررسی کند؛ در این میان هر چقدر که حوادث از تأثیرگذاری بیشتری برخوردار بوده و موجبات به‌وجود آمدن رشته حوادث بعدی را فراهم آورده باشند، نیازمند بررسیهای چند بعدی بیشتری هستند. در ماههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کمتر حادثه‌ای به اندازه تسخیر لانه جاسوسی توانست محل اثر باشد؛ به همین خاطر نمی‌توان عوامل شکل‌گیری این حادثه را در یک یا چند بُعد محدود دانست.

چه بسا هر کدام از گروههای مؤثر در این حادثه با انگیزه‌ای خاص دست به این اقدام زده باشند؛ از سوی دیگر همچنین چه بسا بتوان برای بخشی از عوامل شکل‌گیری آن، اسنادی ارائه داد در حالی که بخش دیگری از عوامل، ریشه در فرایندهای پیچیده روانشناختی و درونی افراد مؤثر و یا سیر تطور تاریخی منجر به وقوع واقعه داشته باشد. بنابراین ارائه اسناد تاریخی تنها بخشی از زمینه‌های این ماجرا را تشکیل می‌دهد در حالی که بخش دیگری از زمینه‌ها را باید در لایه‌های پنهان شخصیتی چهره‌های مؤثر جستجو نمود.

در مجموع عوامل چندی را به عنوان زمینه‌های تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط نیروهای انقلابی برشمرده‌اند؛ مواردی مانند مقابله با تساهل و مماشات دولت موقت با آمریکاییها، سفر شاه به آمریکا به بهانه‌های پزشکی و درمانی، توطئه‌های آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دوستی شاه و آمریکاییها در سه دهه اخیر و حمایتهای همه‌جانبه آنان از رژیم پهلوی و خصوصاً همکاری برای مقابله با جریان انقلاب و نیروهای مذهبی و نهایتاً ترس از پیشدستی نیروهای غیر مذهبی در تسخیر سفارت (همان‌گونه که در 25 بهمن 1357 توسط چریکهای فدایی خلق رخ داد) را می‌توان از جمله این عوامل دانست.

اما در پس‌زمینه بسیاری از این عوامل یک تجربه تاریخی مهم قرار داشت. انقلابیون به‌خوبی با سیاستهای آمریکا در بازگرداندن دوباره شاه با کودتای نظامی و یا توطئه‌های سیاسی آشنا بودند و نمونه اعلای آن را در کودتای 28 مرداد 1332 همچنان به یاد داشتند. در واقع آنان با کنار هم قرار دادن برخی شواهد می‌توانستند به این نکته پی ببرند که تحرکات آمریکاییها می‌تواند، آغازی باشد برای یک کودتای عمیق دیگر که آمال و آرزوهای انقلابی ملت ایران را به مخاطره اندازد و چه دلیلی برای آنان بهتر از این‌که آمریکاییها در این زمینه دارای سابقه نیز بوده‌اند!

نیروهای مسلمان پیرو خط امام، که از عناصر مطلع دانشگاهی تشکیل می‌شدند و دارای تجربه تاریخی مناسبی بودند با توجه به چنین پیشینه‌ای به‌درستی به این حقیقت دست یافته بودند که سفر شاه به آمریکا و ورود برخی نیروهای اطلاعاتی آمریکا در لباس دیپلماتیک به ایران شدیداً شک‌برانگیز است.


دقیقاً همین نکته در خاطرات رهبران دانشجویان نیز آمده است؛ بنا بر این خاطرات عده‌ای از دانشجویان مسلمان در جلسه‌ای که به مناسبت برگزاری مقدمات حمله به سفارت با آقای موسوی خوئینیها داشتند زمینه‌های این تصمیم را تشریح کرده و پس از اعلان مواضع خود اضافه کردند که طبق اطلاعات به دست آمده یکی از عناصر مهم سیا در پوشش یک دیپلمات آمریکایی وارد ایران شده است و گویا به‌دنبال اهداف خاصی در مقابله با انقلاب اسلامی است.

این تحلیل آن زمانی بیشتر به واقعیت نزدیک می‌شد که شاه نیز قرار بود برای معاینات و درمانهای پزشکی به ایالات متحده سفر کند. ورود پهلوی به آمریکا علاوه بر اینکه خشم انقلابیون براثر حمایتهای پیشین آمریکا از شاه را تازه و دوچندان می‌کرد، این نگرانی را به‌درستی ایجاد می‌نمود که مبادا ورود وی به آنجا برای ایجاد همکاریهای عملی‌تر برای طرح‌ریزی یک کودتا همانند کودتای 28 مرداد باشد؟! خصوصاً که آمریکاییها در ایجاد، توسعه و به نتیجه رساندن کودتاها در سراسر جهان ید طولایی داشته و کارنامه آنان مملو از مقابله با حکومتهای مردم‌نهادی بود که رویه‌ای مغایر با سیاستهای آمریکا در پیش گرفته بودند.

نقش تجریه تاریخی 28 مرداد در تسخیر لانه جاسوسی

به‌رغم قلت اسناد سیاسی درباره نقش آمریکا، سیا و سفارت این کشور در انجام کودتای 28 مرداد در ابتدای انقلاب، اما چنان نقش آنان واضح بود که نیروهای انقلابی بی‌هیچ تردیدی امکان وقوع دوباره چنین کودتایی را کاملاً محتمل می‌دانستند، سفارت آمریکا همواره محل توطئه و خدعه بوده است و مهم‌ترین شاهد این موضوع بلایی بود که بر سر نخست‌وزیر قانونی دولت ایران در سال 1332 آورده بودند. در سال 1332 آمریکا از چند طریق نقش پررنگی در براندازی مصدق داشت.

نخست برنامه‌ریزیهای کلان و جزئی، دیگر با ارسال مأموران ویژه سیا مانند «کیم روزولت» و یا ارتباط با مأموران محلی و یا در اختیار قرار دادن پول و منابع مالی به کودتاچیان، اما هر چه بود تمامی این نقشها از طریق یک کانال عملیاتی می‌شد: سفارت آمریکا در تهران. در واقع کانون اصلی برنامه‌ریزی کودتا بعد از ساختمان سیا، سفارت آمریکا در ایران بود. اگرچه تا پیش از انتشار بخش مهمی از اسناد وزارت امور خارجه آمریکا، برخی، دخالت آمریکاییها را تنها یک «توهم توطئه» می‌خواندند، اما انتشار این اسناد به‌خوبی بر نقش ایالات متحده در این ماجرا تأکید می‌کند.

مواردی مانند مقابله با تساهل و مماشات دولت موقت با آمریکاییها، سفر شاه به آمریکا به بهانه‌های پزشکی و درمانی، توطئه‌های آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دوستی شاه و آمریکاییها در سه دهه اخیر و حمایتهای همه‌جانبه آنان از رژیم پهلوی و خصوصاً همکاری برای مقابله با جریان انقلاب و نیروهای مذهبی، ترس از پیشدستی نیروهای غیر مذهبی در تسخیر سفارت و نهایتا تجربه کودتای 28 مرداد را می‌توان از جمله عوامل تسخیر لانه جاسوسی دانست.
 
این اسناد که مجموعاً 375 قطعه  را شامل می‌شود به وضوح بر تأثیرگذاری مستقیم آنان در سرنگونی مصدق تأکید می‌کند. بر همین اساس، واشنگتن از طریق سفارتش در تهران تمامی ماجرا را مدیریت می‌کرده است. در یکی از این اسناد، رابط سیا و سفیر آمریکا در تهران در یک پیام محرمانه با اشاره به نزدیکی سرنگونی دولت مصدق، از دولت وقت آمریکا می‌خواهند پس از روی کار آمدن زاهدی، فوراً ۵ میلیون دلار بودجه برای کمک به دولت او اختصاص دهد.

این اسناد در قالب ۴ محور کلی شامل «تلاشهای آمریکا برای بررسی دولت مصدق از فوریه ۱۹۵۱ تا فوریه ۱۹۵۲»، «بحران سیاسی جولای ۱۹۵۲ ایران و تبعاتش»، «برنامه‌ریزی و اجرای عملیات آژاکس در آگوست ۱۹۵۳» و «روزهای پس از عملیات آژاکس از سپتامبر ۱۹۵۳ تا دسامبر ۱۹۵۴» منتشر شده‌اند. همچنین در یکی دیگر از ۳۷۵ سند منتشر شده، سفیر آمریکا از محمدرضا پهلوی، می‌خواهد در بیانیه‌ای از ارتش و مردم بخواهد دستورات زاهدی را اجرا کنند.

البته پیش از انتشار این اسناد نیز، مراکز اسنادی دیگر و خاطرات اشخاص مؤثر در آن روزها بر نقش پررنگ سفارتخانه امریکا تأکید داشته است. به عنوان مثال سیا از طریق سفارت امریکا، چند چهره عملیاتی داخلی را برای پیشبرد مسئله در اختیار داشت: یکی سرهنگ عباس فرزانگان و دو مأمور با تجربه دیگر به نامهای «سیلی» و «نرن» که کیم روزولت اسمشان را «برادران بوسکو» گذاشته بود. در واقع نام برادران بوسکو  که هویت واقعی آنان حتی از MI6 نیز پنهان داشته شده بود، فرخ کیوانی و علی جلالی بود.

البته لیست مأموران و رابطان عملیاتی آمریکا به همین جا مختومه نمی‌شد؛ در کنار آنان کسان دیگری مانند برادران قشقایی و برادران رشیدیان (که بیشتر عامل انگلیسیها بودند) نیز مهره‌های قدرتمندی محسوب می‌شدند که از نفوذ عمل بالایی برخوردار بودند.

خاطر نشان می‌شود که این طرح در ابتدا توسط بریتانیاییها مطرح و به اطلاع روزولت رسید اما در ادامه، این سیا بود که نقشه‌های عملیاتی و هزینه‌ها آن را عهده‌دار شد. در این میان اگرچه سیا نقش تعیین‌کننده داشت اما وزارت امور خارجه و بازوی این وزارتخانه در تهران (یعنی سفارت آمریکا) نیز مسئولیت بخشهای عمده طرح را به عهده داشت.

در 25 ژوئن 1953، جلسه نهایی برای تصویب طرح کودتا در دفتر وزیر امور خارجه آمریکا برگزار شد و آمریکاییها بر روی جزئیات طرح به نتیجه رسیدند. طرح مذکور که قبلاً به تصویب همپیمانان بریتانیاییشان نیز رسیده بود دارای ابعاد پیچیده‌ای بود، اما خلاصه آن به زبان ساده چنین می‌شد: چگونگی خلاصی و رهایی از دست مصدق. عامل اصلی آن سیا، عامل نهایی‌اش کیم روزولت و بستر پیشبرد آن سفارت آمریکا در تهران.

بنابراین آنچه در پایان روز 28 مرداد سال 1332 به وقوع پیوست، کاملاً بر اساس طرحی بود که آمریکاییها و انگلیسیها آن را پیگیری نمودند و نهایتاً با قدرتگیری دوباره محمدرضا پهلوی و عمّال وی به پایان رسید. آمریکاییها در این زمینه کاملاً ذی‌نفع بودند و اگرچه کودتای مذکور در کوتاه‌مدت و میان‌مدت منافع آنان را تضمین کرد اما در بلندمدت سبب خشم عمومی ملت ایران شد به‌گونه ای که دست آنان را برای همیشه از منابع ایران کوتاه کرد.

برداشت آخر

نیروهای مسلمان پیرو خط امام، که از عناصر مطلع دانشگاهی تشکیل می‌شدند و دارای تجربه تاریخی مناسبی بودند با توجه به چنین پیشینه‌ای به‌درستی به این حقیقت دست یافته بودند که سفر شاه به آمریکا و ورود برخی نیروهای اطلاعاتی آمریکا در لباس دیپلماتیک به ایران شدیداً شک‌برانگیز است. در واقع این مناسبات دارای همان وجوهی است که بیش از  25 سال پیش در ماجرای کودتای 28 مرداد رخ نشان داده بود.

امکان کشف و قطع تماسهای سیا و وزارت امور خارجه آمریکا با رابطان ایرانیشان (به علت وضع موجود کشور) برای انقلابیون نبود و لذا بر اساس یک تصمیم‌گیری مناسب انقلابیون به این نتیجه رسیدند که بهترین کار «حذف بستر اجرایی کودتای احتمالی» است و این بستر اجرایی جایی نبود به‌جز سفارت آمریکا. به همین دلیل با تسخیر این لانه جاسوسی ضمن بالا بردن شرایط چانه‌زنی خود در قبال موضع دولت موقت، زمینه‌های هرگونه کودتا را نیز از بین بردند.

منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران